ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
بی خیال نداشته هایت
بی خیال غصه هایت
بی خیال هر چه که تورا
نا آرام میکند
عشق را
زندگی را
بودن را
بچش و ببین و لمس کن
خدا با ماست
چه کسی میداند
شاید پریشانیِ شب هایمان
بدهکاری به آدمهایی باشد
که صمیمانه به ما دل دادند
و ما چه بی رحمانه
می خواستیم
ولی گفتیم نه!
«فرید_صارمی»
سعی کرده ام همه را دوست بدارم
همه دوست داشتنی اند، هرچند خود نمی دانند
سعی کرده ام به همه بگویم تو
چون احساس شیرین نزدیک بودن می دهد
سعی کرده ام به چشمها خیره نشوم
چشم هر کسی رازی دارد که پنهان کرده است
سعی کرده ام لبخندی داشته باشم
شاید کسی ببیند و کمی دلش باز شود.
سعی کرده ام به گل های پارک کنار خانه مان سلام کنم
گلها همیشه به دنبال نگاه های عابران سرگردان اند.
سعی کرده ام احساس زنی را که سر چهار راهی گل می فروخت بفهمم
شاید شمارش ثانیه های چراغ قرمز طولانی تر شود.
سعی کرده ام دوست بدارم
چون دوست داشتن ساده است.
ساده باشیم پس ...
«ای_لیا»
کافیست "اسمَت"
کنارِ "اسمم" باشد
تا کسلىِ پنجشنبه ها،
نحسىِ جمعه ها،
از بین برود!
امتحان کنیم...؟
«سپیده_رشیدی»